دنیای قشنگ نو

نمی دانم چه بنویسم. سخن از این کتاب گفتن این روزها سخت است. یک روز وقتی که پستمن می خواندم چشمم به اسم این کتاب افتاد و این شعر شکسپیر در میان سطر های این کتاب سراسر دردکه یک شبه خواندمش .

شکوت و جاه از آن رو به وحشت و نابودی گذارده بود،

که نفسش چون آنچه می نمود نبود،

(روح و جسم) نام های دوگانه ای از طبیعتی یگانه بودند

که نه هر دو خوانده می شدند، نه یکی!

عقل درخود فرو رفته پریشان

گسست های رو به رشد را به هم پیوسته می دید.

چیزی که برنارد آن را به تمسخر سرود مراسم عیاشی گروهی (Orgy) می خواند درد نهایی بشریت است. و تاسف در درمان پذیری این درد متروک شده است.

ادامه مطلب

حرفی که خریدار ندارد...

کتاب ,های ,رو ,درخود ,پریشان ,فرو ,این کتاب ,را به ,رو به ,های رو ,گسست های

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مطالب علمی در ارتباط با بدنسازی پیشگامان صنایع دیزلی و نیروگاهی پارسیا عشق و خیانت به همسر Black Moon کتابخانه دانلود فایل های دانشجویی سروموتور ESTUN PRONET S 1KW/2000RPM/200V فروشگاه اینترنتی انلاین چاپگر جک هیدرولیک تولید و عرضه سنگ های ساختمانی